۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

امان از دستت ای مقام معظم برتری

امان از دستت ای مقام معظم برتری
مقام از دستت ای امان معظم
که مقام از تو برآید از دستت.... دستت

فغان از تو برآید ای مقام که امان، تو می دهی
نمی دانم مربوط به کدام موسیقی مقامی هستی؟!
چه کس تو را ساخته؟
کیان، نواخته اند؟!!!!!!!
خود من مربوط به کدام موسیقیم؟! که مقامی نیست آن.
که مقامی نیست مرا
 در کوی قائم مقامات جهان...
ای برهم رساننده ی دو خط موازی
 که
هیچ کس را چون تو خداوند نکرده است نزدیکی... نزدیکی!
گویند حکایت به این جا رسید که فرزندانش، سوراخ سنبه های تمام راز آلودگی اش را عیان کرده اند
امان از دست شان
گوینده بریده است.
و
از همه بریده،
صد و بیست و چهار هزار زن خویش را طلاق داده
که
عشق پیریش تو بودی و آن جیر پماران
امان از دستت
گویند فرزندانش همه تباه شده اند و خلاف می کنند و تو را برگزیده است برای روزهای پیری اش
برای روزهای پیری ات تا در آغوش هم به حال دشمن گریه کنید.
چه راز آمیزترینی است؛ نزدیکی های او با تو و عشق انسانی تو به توهم یک همسر
چه راز آمیز!
تو کدبانوترین زن خداوندی
 آن چنان که برایت محمد را نیز حتی طلاق داد
و آن فرزندان که از شکم تو زاده اند همه ماده اند،
 مادگانی چون من،
 سهم الارث ما نیم است و باید چون تو خانه دار شویم
به امید آن که خداوند شبی از شب ها به بالین تک تکمان بغلتد
خود من از آن دخترانم،
 از آن مادگان بی مقام که بی مربوط هستم به هر نوع موسیق، چون تو ای مادرم...سرورم
مقام معظم سروری
نمی دانم کدام ژن در من نفوذ کرد که شوهرت یا توهم اش هیچ گاه به بسترم نیامد.

من عاشق فرزندان خلافکار تباه شده بودم از همان زمان، خودم نیز
آخر شوهرت مرا باکره گذاشت، دیدی؟!!!!!
دیگه چیزی از این غمین تر نیست
چیزی غمین تر از بی پناهی پیوند معصومانه تو و شوهرت
و چیزی غمین تر از خوشبختی ناب آنان که نامشان را دشمن تر از حتی نام من به یاد داری
و لذتی شهوانی ست در تلفظت از آن عیان
دشمن حتی نیم نگاهی هم به من و تو نمی اندازاد
و چیزی غمین تر از این هم حتی
 و چیزی غمین تر از آهنگ آمرف تو
ای مقام !
ای معظم!
ای برتری.... رهبری

۱ نظر:

ناشناس گفت...

دمت گرم. کارت درست هم تو هم محسن نامجو